امیرحسین جونمامیرحسین جونم، تا این لحظه: 19 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره
درسا جونمدرسا جونم، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

لحظه لحظه های با هم بودن

دختر شیرینم دوستت دارم

سلام نبات شیرین من دخترگل گیسو ی من چه شادم از بودنت توی این روزهای سخت تنها لبخند توست که لحظه هام رو سبز میکند             لبخند زدی واسمان ابی شد        شب هایه قشنگ باتو مهتابی شد  فدایه اون خندیدنت بشم شیرین بانو   ...
29 تير 1393

دختر 8 ماهه ی من

نازنین دخترم ...فرشته ی شیرینم  الان که دارم مینوسم تا به یادگار برات بمونه شما 8 ماه و 11 روز سن داری  چهار دست و پا میری  مبل ودیوار رو میگیری و بلند میشی دست دسی میکنی  وقتی زبون در میاریم تو هم اون زبونه کوچولو و نازت رو دربیرون میاری  هنوز از مرواریدهای کوچولو خبری نیست ولی ما همچنان منتظریم وقتی خسته میشی میای  پاهام رو میگیری بلند میشی نق نق میکنی تا بغلت کنم بعد سر ت رو میزاری رویه شونه هام  تا از کنارت میرم کنار بهونه میگیری الهی من قربونت برم که همش دوست داری کنارم باشی  تازگی ها هم که نانای یاد گرفتی تا برات می خونم ...
23 تير 1393

وب جدیدت مبارک

سلام دختر شیرینم  وبلاگ جدیدت مبارک نفسم  مامانی یه عالمه دلم گرفته خیلی غمگینم یه بغض خیلی بزرگ تو گلومه  نمی دونم چرا رو زگار با ما سر ناسازگاری گذاشته ولی این اعتقاد رو هم دارم که خواست خدا بوده  ومن حق گلایه و شکایت در مقابل خدا ندارم  شاید دوباره روزهای شاد مون برگرده  من خیلی قدرتمندم و مطمئن باش از پس هر مشگلی برمیام ولی دلم برایه تو میسوزه  میتونستی روز های شاد زیادی رو تو ی این سن تجربه کتی گلم  میتونستی روی شونه های بابا بشینی و نگاهتو به اسمان بدوزی  میتونستی چنان توی خوشی های زندگی غرق بشی  و با صدای بلند بخندی که &n...
23 تير 1393
1